به گزارش سلام لردگان به نقل از شيرازه؛ پديده آقازادگي در ايران، يکي از مواردي است که طي سالهاي اخير بسيار در رسانهها مطرح شده است. رانتخواري و فعاليت عليه نظام از اصليترين مواردي است که فرزندان برخي مسئولين نظام به آن دچار هستند. البته قطعا فرزندان انقلابي و شايسته مسئولين نظام کمتر ديده ميشوند و عمدتا اقدامات مثبت آنان در هياهوي رسانهاي آقازدههاي رانتخوار گم ميشود. اما نحوه برخورد مسئولين با فعاليتهاي مفسدانه فرزندان خود، مسالهاي بسيار مهمتر است که طي سالهاي اخير و به خصوص در ماجراي فتنه، قابل مشاهده است. در تاريخ جمهوري اسلامي ايران، دو شخصيت برجسته دستور اعدام فرزندان خود را صادر کردهاند، امري که براي برخي مسئولين، نه تنها قابل درک نيست که حتي موجب اعلام موضع مخالف آنان عليه فرزندانشان هم نمي شود. درگذشت آيتالله محمدي گيلاني رئيس دادگاههاي انقلاب اسلامي در اوايل انقلاب و عضو شوراي نگهبان، بهانهاي است که ميتوان در رفتارشناسي هاشمي رفسنجامي لحاظ شود.
آيت الله محمدي گيلاني
يکي از بارزترين نمونه ها در اين خصوص نحوه برخورد آيت الله محمدي گيلاني رئيس دادگاههاي انقلاب اسلامي در اوايل انقلاب در قبال دو فرزند ناخلف خود مي باشد که در جريان بلواي منافقين در خرداد سال شصت، به همراه عده زيادي از منافقين دستگير شدند. در آن زمان، برخلاف امروز، که فرزندان خواص! حاشيه امني جهت انجام اقدامات خود احساس مي کنند، فرزندان ايشان گرفتار تيغ عدالت پدر شده و نهايتا حضرت آيت الله خود شخصا آنها را محاکمه و حکم اعدام را صادر نمود.شايد به پاس همين عدالتطلبي و بيتوجهي به ملاحظات خانوادگي در راستاي حفظ نظام بود که بيست و هشت سال بعد رئيس جمهور در ديدار با ايشان وي را مدال افتخاري بر سينه ملت ايران دانسته و افزود: «آيت الله محمدي گيلاني عدالت را از خودشان آغاز کردند».
آيت الله حسني امام جمعه اروميه
رشيد حسني (پسر بزرگ آيتالله حسني) پس از پيروزى انقلاب ناگهان به گروه سياسى سازمان فدائيان خلق پيوست و از سران آنها شد، به طورى که مسئوليت شاخه آذربايجان غربى بر عهده او بود. در پي شناسايي محل حضور رشيد در تهران آيت ا… حسني حکم دستگيري وي را صادر کرد. وي در بخشي از خاطرات خود مي نويسد: «جايش را شناسايى کرديم. در کميته انقلاب تهران با آيتالله مهدوىکنى تماس گرفتم و گفتم: يک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است… گفتم اگر مقاومت يا فرار کند، بزنيد، نگذاريد فرار کند و اگر هم تسليم شد، دستگير کنيد و به کميته تحويل بدهيد. آنها رفتند و او را دستگير کردند.» حسني در ادامه مي افزايد: «رشيد را بعد براى بازجويى و محاکمه به تبريز انتقال دادند. او چون محل فعاليتهايش آذربايجان بود در اين شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گرديد…» در اين رابطه وي بعدها نيز کمترين ترديدي از خود نشان نداده و مينويسد: «وقتى خبر اعدام رشيد را شنيدم، چون به وظيفه خود عمل کرده بودم هيچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هيچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هيچ احدى در اين مورد عقد اخوتى هم نبستهام. هنوز هم اگر يکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعاليت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشيد کردم.»
اما هاشمي رفسنجاني ...
با وجود چنين مواضع محکمي که منجر به اعدام فرزند با حکم پدر شده است، اما هاشمي رفسنجاني همچنان از حمايت از فرزندان خود که سابقه منفياي در فتنه دارند، دست برنداشته است. حضور فائزه هاشمي در تجمعات پس از انتخابات رياست جمهوري 88 يکي از اين موارد است که هاشمي هيچگاه سخني در محکوميت رفتارهاي او و پسرش مهدي هاشمي بيان نکرد. عجيب اينکه هاشمي يکبار نقل کرده بود که دخترش گفته، براي خوردن ساندويچ به خيابان رفته بودم که دستگيرم کردند! دعوت همسر هاشمي به «ريختن مردم در خيابانها در صورت تقلب» از ديگر تصاويري است که از صحنه سياست ايران حذف نخواهد شد و البته سکوت هاشمي نيز به همين طريق. امروز که آيتالله محمدي گيلاني به رحمت خدا رفت، بايد تامل کرد که درس عملي او براي هاشمي و امثال هاشمي تا چه ميزان محقق شده است؛ آيا آنها حاضرند براي حفظ انقلاب، از فرندان خود عبور کنند؟